مرتجعین حاکم و خشم طبیعت – در مورد سیل های اخیر
دو کشور ایران و افغانستان در هفته های اخیر گرفتار سیل های شدید و مرگباری بوده اند که نه تنها جان صدها انسان و مردم زحمتکش را گرفته است بلکه باعث صدمات عظیم مالی و خطرات بیماری و همچنین صدمات عظیم دراز مدت برای مردم و این کشورها شده است. در شرایطی که ممکن بود با پیشرفت علم و همچنین تکنولوژی صدمات ناشی از این سیلها را به حداقل رسانده شود، اما حاکمیت طبقات ارتجاعی و وابسته در این کشورها و سیاست های ضد مردمی و سودجویانه آنها باعث شده است که این صدمات بسیار بیشتر و بیشتر شود. صدها نفر در ایران و حتی بیشتر از آن در افغانستان در اثر سیل جان خود را از دست داده اند نوشته زیر تلاش می کند به بررسی این سیل در ایران بپردازد تلاش ما این است که به همین ترتیب به مورد سیل در افغانستان و صدمات ناشی از آن بپردازیم:
سیلابهای متدوام در بیشتر از نیمی از مساحت ایران صدمات مهیبی را به جامعه وارد نموده است. صدها نفر کشته ، چند هزار روستایی مجبور به کوچ اجباری گشته اند. صدها روستا و مناطق شهری در محاصره کامل سیل قرار گرفته و جان بسیاری از زحمت کشان را با خطرات جدی مواجه ساخته است. سیل بسیاری از راههای بین روستاها با شهرها را قطع نموده، مسیرهای راه آهن در چندین نقطه کشور قطع شده، پل ها شکسته وسیله ارتباطات و جریان برق یا قطع و یا بسیار محدود گشته و آثار تاریخی نیز صدمات جبران ناپذیری دیده اند.
درد و رنج خانواده هایی که اعضای خود را از دست داده اند ، سیل زدگانی که اکثر امکانات زندگی و امکانات بقاء را از دست داده اند. زحمتکشانی که از این سیلابها رنج می برند بسیاری از آنان در مرز گرسنگی قرار دارند و خطر شیوع بیمارهای کشنده ناشی از سیل همچون مالاریا و وبا جان بسیاری را با خطر مرگ روبرو ساخته است.
تاثیرات دراز مدت این سیل بر زحمت کشان و کشاورزان بسیار عظیم خواهد بود. بسته شدن راهها ، آلودگی و مسموم شدن آبها، از بین رفتن زمین های کشاورزی، ویرانی خانه های حقیرانه، از دست رفتن محصولات تولید شده و زحمات سال گذشته و نبود امکانات برای باز تولید ومخارج ترمیم امکان برگشت به سطح حتی صفر تقریبا برای بسیاری امکان ناپذیر گشته است.
در چنین شرایطی استفاده از خرافه ها و مزخرفات دینی بهمراه دروغ پراکنی و سرکوب از جانب حاکمان جمهوری اسلامی شدت یافت. رهبران رژیم سیل را ” امتحان الهی” و “رحمت الهی” نامیدند، خبرگزاری تسنیم – متعلق به سپاه پاسداران این سیل را ” نتیجه دستکاریهای عمدی اقلیمی نیروهای خارجی ” دانست. برخی دیگر از مقامات آن را نتیجه … ” باروری ابرها” توسط دولت دانستند. ” بلای طبیعی” ، غضب الهی” ، آزمایش حکومت اسلامی” همه اینها چرندیاتی است که سردمداران جمهوری اسلامی تلاش می کنند، به خورد مردم بدهند.
همه می دانند که این توجیهات آسمانی و زمینی مزخرفاتی بیش نیستند و دست و پای هیولای خونخوار جمهوری اسلامی در تمامی این سیل ها کاملا هویداست.
سد سازی ها اگر با تحلیل صحیحی از شرایط صورت پذیرند و در مکان مناسب ساخته شوند- در واقع نقش دوگانه بازی خواهند کرد. سدها در زمان خشکسالی منبع آب و در زمان سیل مبدل به مخزن و انبار آب می شوند. در شرایط کنونی که زمان و مکان وقوع سیل را با تکنولوژی می توان تشخیص داد. این امکان موجود است که بتوان آب پشت سدها را کم کم خالی کرده گنجایش آن را برای مهار آب و انبار آن آماده ساخت. اما مافیای عظیم سدسازی در ایران ، بدون توجه به عواقب خطرناک اکولوژیکی و زندگی انسانهای اطراف سدها حق آبه های محیط را گرفته ، مسیرهای جریان آب را از بین برده و پایین دست سدها را باریسک های خطرناک مواجه می سازند. بدین معنی که در زمان بارندگی های طولانی مدت و شدید، مسیرهای طبیعی جهت جریان آب دستکاری شده، آبها در مسیرهای غیر قابل پیش بینی به حرکت افتاده سدها هم بخاطر اسکان مردم در پایین دست ، نمی توانند خالی گردندو همزمان بخاطر خشک سالی طولانی مدت در ایران ، مسیرها و مناطق سیل خیز به مناطق مسکونی مبدل گشته ، در نتیجه مسیر رودخانه ها اشغال گردیده و جامعه را مستعد ضربه پذیری به مراتب بسیار بیشتری در زمان وقوع سیل نموده است. حوادث مرگبار دروازه قرآن و آق قلا به همین دلیل بوده است. همزمان مسیرهای طبیعی جریان آبها بسمت مخازن یعنی تالابها و دریاچه ها و رودخانه ها- نه تنها لایروبی نگشته ، بلکه در بسیاری از مناطق مسدود گشته و خود مخازن نیز بعلت ورود رودخانه ها که گل و لایی محصولات شهری را حمل می کنند، در عمق این تالابها و رودخانه ها تاثیر گذاشته و توان گنجایش آب را از آنها گرفته است. عمق تالاب انزلی از 10 متر به حدود یک متر رسیده است. از دولتی که بودجه مرکز خدمات حوزه های علمیه اش 80 برابر بودجه مدیریت بحران باشد غیر از این انتظار دیگری نمی توان داشت.
جنگل خواری برای شهر سازی و چوب سازی ، اکولوژی این مناطق را کاملا تغییر داده ، خاک را بی ثبات کرده، سد مقابل بادها را از بین برده است که باعث بی ثباتی خاکها و در نتیجه مسدود شدن عرض و کم عمق شدن رودخانه ها و تالاب ها گشته است و در نتیجه آب و هوای منطقه تغییریافته و آسیب پذیری منطقه در مقابل سیل را بسیار تشدید می کند. تصویرهای ماهواره ای از ایجاد صحراها در شمال ایران و ریزگرده ها خبر می دهند. رهبران این دزدان جنگل سران دولت و ملاهای نماینده رهبری در شمال ایران می باشند.
سیل های شمال ایران در گلستان و مازندران و طالش در نتیجه منابع جنگل خواری، شهرک و ویلا سازی چوبسازی در ابعاد عظیم و تجاوز به حریم رودخانه هاست. طوفان ریزگردها ، اکولوژی منطقه را تغییرداده ، باعث از بین رفتن گیاهان ، مزارع و مراتع گشته، شیارهای طبیعی حرکت آب را پر کرده ، آبهای رودخانه ها و تالاب ها را پر از شن و ماسه نموده و مخازن آب را پر از شن نموده است.
استفاده جنایتکارانه از آبهای زیرزمینی، باعث پایین رفتن سطح آن و در نتیجه خشکیدن خاک ، فرونشست زمین و ایجاد چاله های عظیم ناگهانی گشته است. چنین اوضاعی ضربه پذیری این مناطق را در زمان سیل و همچنین زلزله به مراتب تشدیده نموده – خانه های موجود در این مناطق ترک برداشته و آنها را بشدت ضربه پذیر کرده است. برخی روستاها به همین علت کاملا ویران گشته اند.
اما ارتجاعیون حاکم این سیلابهای ویرانگر را ” موهبت الهی” برای غلبه بر بحران و خشکسالی از طریق پر آب شدن رودخانه ، تالابها، ترمیم و جبران آبهای زیر زمینی قلمداد می کنند.
اگر زیر ساخت جامعه توان استفاده از پر آبی را داشت می توانست موقتا بر برخی از مشکلات کم آبی غلبه نماید اما این آبها به کانالها و مخازن … نه تنها جهت داده نشده بلکه وارد مناطقی شدند که نتیجه آن ویرانگری بوده است. رسیدن آبهای روی زمینی به کانالهای زیر زمینی ، پروسه ای طولانی است که لزوما یک سیل موقت نمی تواند این مشکل را حل نماید.
رژیم جمهوری اسلامی از این سیل شدیدا احساس خطر کرد. آنها بلافاصله بسیج عمومی طلبه ها برای رفتن به مناطق سیل زده را آغاز کردند. اما نه به منظور کمک به مردم بلکه با هدف اقناع مردم به بی گناهی جمهوری اسلامی و “طبیعی” بودن این “بلای آسمانی” و سرکوب آنان در مناطق سیل زده. آنها بسیار تلاش نمودند تا در مقابل احساس همدردی مردم سراسر کشور با سیل زدگان، کمک های آنان را به کانالهای مورد توجه رژیم ارسال نمایند. اما تمامی تلاشهای آنها بی نتیجه ماند و توده های عاصی مقصر اصلی را جمهوری ارتجاعی اسلامی به حساب می آورند. مبارزات توده های مردم در مدت بسیار کوتاه شدت گرفت و بسیاری از مقامات مسئول مجبور به فرار از این مناطق گشتند. رژیم نیروهای ویژه را به بهانه “حفاظت از اموال مردم” به این مناطق ارسال نمود. اما مردم زحمتکش مناطق و دیگر نقاط ایران بدرستی رژیم را مسئول می دانند. چرا مردم باید به رژیمی که به طبیعت به مثابه کالا نگریسته و برای بهره کشی از آن در خدمت مشتی جانی که دست به هر جنایتی می زنند، اعتماد کنند؟
خشکسالی طولانی و ویرانگر جای خود را موقتا به سیل ویرانگر داده است. در جمهوری اسلامی هم خشکسالی کشتار می کند و هم سیل. علت اصلی این جنایتها نه صرفا تغییرات اکولوژیکی بلکه اساسا رژیم و مناسباتی است که نه تنها در ایران بلکه در کل جهان در قدرت سیاسی است. تغییرات مرگبار اکولوژیکی نتیجه عملکرد سرمایه داری امپریالیستی است. همان عملکردی که جمهوری ارتجاعی اسلامی درخدمت به خود و سرمایه داری جهانی در وقیح ترین شکلش انجام می دهد. سبب عمده خشکسالی و سیل رژیم ارتجاعی حاکم بر جامعه ماست که باید با سیل خروشان جنبش انقلابی توده های مردم عاصی سرنگون شود.
مبارزه برای جهانی بدون مرز ( افغانستان – ایران)
۱۸ فروردین (حمل) ۱۳۹۸
۷آوریل ( اپریل) ٢۰۱۹