جنایتی دیگرعلیه مهاجرین و پناهجویان در زلاند نو
صبح روز جمعه 15 مارس بود که خبر یک جنایت نژاد پرستانه و فاشیستی علیه مهاجرین و پناهجویان در سراسر دنیا پیچید. یک مرد 28 ساله استرالیایی مقیم زلاند نو تا دندان مسلح با استفاده از تکنولوژی پخش زنده، وحشیانه 50 نفر را در دو مسجد به قتل رساند. دهها نفر دیگر زخمی که حال 20 تن از آنان بسیار وخیم است. اکثریت کشته شدگان از خاورمیانه و آسیای جنوبی هستند. بسیاری از قربانیان از جنگ های اشغالگران و بمبارانهای امپریالیستها و ارتجاعیون منطقه ای حاکم و نیروهایی همچون داعش مجبور به ترک کشورشان گشته بودند و اینک قربانی حملات نژاد پرستان فاشیستی شدند.
بسیاری از نیروهای حاکم در سراسر جهان با سکوت مرگبار و یا کم اهمیت دادن به آن عملا مهر تایید بر این جنایت گذاشته اند. دونالد ترامپ در صدر این نیروها قرار دارد. هدف این ترورها ایجاد ترور در بین خارجیان و مجبور کردن آنان به تغییر روش تفکر و زندگی و یا درغیر اینصورت مجبورکردنشان به ترک کشور است. بعد از این حملات وحشتناک بسیاری از زنان مسلمان خانه نشین گشتند. چون می ترسیدند که مورد حمله فاشیستها قرار گیرند. هدف این فرد فاشیست و نژادپرست از پخش زنده ، تشویق فاشیستهای دیگر وجرات دادن به آنان جهت فعالیت بیشتر بود. اما این عمل نتیجه کارکرد یک شخص و یک فرد نبود بلکه نتیجه رشد و پرورش نیروهای فاشیستی در سراسر جهان است که در سیستم موجود در حال گسترش است.
نیروهای فاشیستی در اروپا و آمریکای شمالی بعد از یک سری تحولات در کشورهای غربی از جمله بقدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا، و انتخابات برگزیت در بریتانیا که به موجب آن قرار شد بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شود، بسیار رشد یافته اند و به خطری جدی برای کل بشریت تبدیل گشته اند. رشد این جریان به نیروهای فاشیستی درون جامعه قدرت بخشیده و توان سیاسی ایدئولوژیک و تشکیلاتی انان را برای حمله به انسانهای غیر سفید و مذاهب و تمایلات جنسی دیگر تشدید نموده است.
در هفته بعد از این جنایت در دانمارک تظاهراتی در مقابل سفارت زلاند نو در محکوم کردن این قتل عام صورت گرفت که فاشیستها در مقابل آن نیز تظاهراتی برپا کردند و با پرچم اسرائیل و قران سوزان به مقابله برخاستند.
در انگلستان برخی از سیاستمدارانی که در دروه های گذشته از عضویت در احزابشان بخاطر ضد مسلمان بودن کنار گذاشته شده بودند دو باره به حزبشان برگشته و فعال گشته اند.
چنین حرکاتی صرفا عملیات انفرادی یک عده قلیل دیوانه ضد خارجی نیست. این یک جریان بسیار نیرومندی است که در اکثر کشورهای متروپل وجود داشته و در چندین کشور یا در قدرت سیاسی اند ( مانند آمریکا ، ایتالیا، مجارستان… ) و یا بخش مهمی از قدرت سیاسی حکم اند.
با تحولات اقتصادی، سیاسی و نظامی و تلاش برای کنترل بر مناطق استراتژیک جهان و در نتیجه جنگ های امپریالیستی و اشغالگرانه جابجایی های عظیمی صورت گرفته است و به یک بحران پناهجویی دامن زده است. بحرانی که در سال 2015 به اوج رسید اما هرگز پایان نیافته و راه حل اساسی برای آن وجود ندارد. رشد نیروهای فاشیستی در حقیقت از یک طرف عکس العملی است در مقابل این بحران و از طرف دیگر سازماندهی آگاهانه ای است که بحران های کشورهای سرمایه داری پیشرفته را به مهاجرین و پناهجویان نسبت دهند و یک بهانه ایدئولوژیک برای سازماندهی و قدرت بخشیدن به شونیسم امپریالیستی است که بدین وسیله مردم کشور خود را برای جنگهای بعدی آماده کنند. رشد این جریان در واقع ریشه در بحران سرمایه داری امپریالیستی داشته و با ساختار این نظام رابطه مستقیم دارد.
اما نکته دیگری که در حاشیه این واقعه جنایت بار قابل ذکر است اینست که تعدادی از زنان استرالیایی برای محکوم کردن این عمل روسری سر کردند تا با زنان مسلمان همبستگی نشان دهند و باعث شوند زنان مسلمانی که از وحشت و خطرات حمله فاشیستها مدتی خانه نشین گشته بودند دو باره از منزل بیرون بیایند.
این عمل اگر چه در همبستگی با زنان مسلمان بود اما به صورت ناخواسته ای در خدمت یک تفکر زن ستیزانه قرار می گیرد. بسیاری از زنان مسلمان بر حسب اجبار و به خاطر فشارهای اجتماعی چادر بر سر می کنند و این خواست واقعی اشان نیست. همچنین حجاب در نهایت وسیله ای است برای کنترل پوشش زنان و در نهایت وسیله ای توسط جامعه مردسالار برای کنترل زنان. همبستگی و حمایت از پناهجویان را می توان با شیوه ها و از طرق دیگر انجام داد. مهمترین آنها مبارزه مستقیم علیه فاشیسم و نژادپرستی، و مبارزه با سیستمی است که این تفکرات پوسیده را تولید می کند.
در ایران و افغانستان و دیگر کشورهای ارتجاعی اسلامی و در مناطق تحت کنترل داعش ، زنان را مجبور به پوشش اسلامی می نمایند. شعار یا روسری یا توسری را جمهوری اسلامی در ایران براه انداخت و از طریق نظام و نیروهای نظامی و امنیتی و بهمراه اراذل و اوباش فاشیست حزب الهی با اسید و چاقو زنان جامعه را مجبور به پوشش اسلامی نمود.
در غرب همین عمل با مجبور کردن زنان با نفی حق پوشش انجام می پذیرد در برخی از کشورهای اروپایی ” پوشش غربی ” یا قانون گشته و یا در حال قانونی شدن است.
آنچه از این حملات فاشیستی نژاد پرستان سفید برتری می توان نتیجه گرفت، آن است که هر دوی این جریانات ارتجاعی و پوسیده و متعفن هستند و نباید تحت هیچ شرایطی از دست یکی به دیگری پناه برد . مبارزه انقلابی برعلیه هردوی این جریانات تا ایجاد جهانی بدون مرز و بدون برتری نژادی جنسی ملی و مذهبی وظیفه هرانسان آگاه ، هر مهاجر و پناهجوست.
بسیاری از مردم کشورهای امپریالیستی همچنان ضد نژاد پرستی و فاشیسم هستند و بسیاری از آنها آگاهانه علیه آن مبارزه می کنند. پناهجویان و مهاجرین باید با این طیف متحد شوند و صف متحدی علیه فاشیسم و نژاد پرستی و خارجی ستیزی را تشکیل دهند و در مورد ریشه های فاشیسم و نژاد پرستی و همچنین دلایل مهاجرت و پناهجویی به کار آگاهگرانه بپردازند.
تشکل ما تلاش کرده است که در مورد ریشه ها و دلایل پناهجویی و همچنین فاشیسم و نژاد پرستی به کار آگاهگرانه پرداخته و به تشکل و مبارزه علیه آنها بپردازد. اما لزوم تلاش بیشتر در این مسیر ضرورت روزافزونی نموده و ما از همه دوستان و رفقایی که در این مسیر فعالیت و یا تحقیق می کنند می خواهیم تا ما را در این مسیر یاری نمود و با ما همکاری کنند.