دریای مدیترانه هم چنان از پناهجویان قربانی می گیرد
در دو ماه جون وجولای سال جاری ۸۵۰ نفر از پناهجویان جان خود را در اثر سیاست های جنایتکارانه امپریالیست ها از دست دادند. این در حالیست که دریای مدیترانه در پنج ماه اول سال جاری ۶۵۰ نفر از پناهجویان را در کام خود فرو برده بود.
مسئول کشتار جمعی این بی سرپناهان سران اتحادیه ی اروپا می باشند که با سیاست های پناهجو-ستیزی شان، نه تنها عملیات جستجو برای پناهجویان را قطع کرده اند و از عملیات سازمانهای خیریه و حقوق بشری برای نجات جان پناهجویان جلوگیری می کنند بلکه سیاست های عامدانه رها کردن پناهجویان در وسط دریا را اتخاذ کرده اند و قوانین ضد پناهجویی سفت و سختی را به تصویب رسانده اند.
در همین راستا دولت آلمان اخیرا قانون جدید پناهندگی را به تصویب رساند. این قانون مانند تمام قوانین نظام های امپریالیستی وارتجاعی حافظ منافع امپریالیزم آلمان بوده و اعمال ستمگرانه نظام حاکم نسبت به پناهجویان ومهاجرین را، رسمیت می بخشد.
مجریان این قانون درعین حالی که آنرا به نفع پناهندگان ودر حمایت ازآنها قلمداد می کنند جزئیات آن را علنی نکرده وآن را مربوط به مراکز پناهندگی می دانند. اما علت اصلی این پنهانکاری ترس از مردم و جلوگیری از اعتراض وعکس العمل پناهجویان وسازمانها ونهاد های مدافع آنها است.
تصویب این قانون در پی تضاد ها وکشمکش هایی اجرایی گردید. بطور مثال از چند ماه به این طرف بین دو حزب اصلی حاکم یعنی حزب دموکرات مسیحی به رهبری آنگلا مرکل واتحادیه دموکرات مسیحی بایرن ازیکطرف و حزب سوسیال دموکرات به رهبری مارتین شولتز از طرف دیگر، کشمکشها و جر و بحث هایی جریان داشت.
وزیرداخله آلمان طرح هایی را به دولت ارائه داد که بر مبنای آنها از ورود پناهجویان به آلمان به شدت جلوگیری شده و آنهایی که جواب رد گرفته اند باید اخراج شوند وپناهجویانی که دوسیه های شان در جریان است در کمپ هایی که در ۱۶ ایالت آلمان ساخته خواهند شد، نگهداری شوند. رابطه آنها با خارج قطع وازهیچ نوع امکان وحقوق شهروندی برخوردار نخواهند شد.
برای اجرایی شدن این طرح ها “اس پی دی” در ابتدا مخالفت و”سی دی او” تعلل می کرد. اما در پی این کشمکش ها وجر وبحث ها، وزیرداخله که رهبر اتحادیه دموکرات مسیحی است ومقر آن درایالت بایرن قرار دارد دست به عملی نمودن طرح هایش زد که بر مبنای آن پولیس ویژه ای را درآن ایالت ایجاد نموده واخراج پناهنده های رد شده را، شدت بخشید وشروع به ساخت مراکز پیشنهادی اش، نمود.
سران اتحادیه اروپا که دائما دم از دفاع از “دموکراسی” و حس “انساندوستی” می زنند، برای مشروع جلوه دادن سیاستهای پناهجو ستیزیشان بی شرمانه ادعا می کنند که اجازه ورود پناهجویان به اروپای غربی و به همان ترتیب نجات آنها از صحرای آفریقا و دریای مدیترانه به معنی کمک به قاچاقچیان انسان است.
اما کشورهای غربی بخشی از نیروی جوانی که برای کشورشان احتیاج دارند، جذب می کنند و بخش دیگر را در مسیر راه نابود می کنند.
امپریالیست ها سعی می کنند که این تصور را دهند که قبول تعدادی پناهجو از سر انسان دوستی آنهاست و در نتیجه برایشان جلب و جذب تعداد بیشتری پناهجو امکان پذیر نیست. اما آنها با چنین پوششی تلاش می کنند تا ضرورت کشورهای خود شان به نیروی کار جوانی که از طریق پناهجویان تامین می کنند را بپوشانند. امپریالیستها و از جمله آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در سال ۲۰۱۵ از چنین سیاستی استفاده کرد و به اصطلاح به استقبال پناهجویان شتافت وراه را از مرز یونان وایتالیا بروی آنها گشود ومردم کشور را تشویق به حمایت از آنها نمود وقطارهای مسافربری راتا جابجایی کامل برای آنها، مجانی کرد اهداف شومی را درکله داشت که اینک عملی می سازد. مرکل می خواست ضرورت کمبود پرسنل انسانی اش را توسط این پناهنده های که به مصرف خود آمده بودند مرفوع نماید، میخواست برای میلیونها تن ازمردمان مسن وپیرکشور اش پرستار جوان تهیه نماید وحالا که به حدکافی پرستار استخدام نموده عطش اش فروکش کرده ودر پی اخراج برده های اضافی است وتلاش دارد تا با هر وسیله ی ممکن از ورود آنهایی که درمناطق وکشورهای مختلف گیر نموده اند، جلوگیری بعمل آورد.
واقعیت این است که کشورهای آفریقایی وآسیایی بخصوص سوریه وافغانستان برای بازسازی زیربنای اقتصادی به این نیروی جوانی که از جنگها و اوضاع نابسامان اقتصادی کشور گریزان شده اند، احتیاج دارند. اما اوضاع نا بسامان اقتصادی در کشورهای تحت سلطه که مولود سیاست های جهانی سازی اقتصادی(گلوبالیزاسیون) امپریالیستها است از یک طرف و از طرف دیگر جنگ هایی که آتش افروز اصلی آنها کشورهای امپریالیستی و قدرت های مرتجع منطقه ای است ، امکان ادامه زندگی برای بسیاری از جوانان را غیر ممکن ساخته است. و باعث کنده شدن جوانان و بسیاری دیگر از مردم از مناطق و مکانهای زندگی خود می شود تا در جایی دیگر به دنبال مکانی برای امکان زندگی بگردند. اما در این راه نیز از “انساندوستی های” امپریالیستها نیز بی نسیب نمی مانند.