درگذشت یکی از برجسته ترین و مهمترین دانشمندان عصر ما: استفان هاوکینگ
استفان هاوکینگ ، فیزیکدان برجسته عصر در زمینه کیهان شناسی و فیزیک کوانتمی بویژه در ارتباط با شناخت از سیاه چاله ها در سن ۷۶ سالگی درگذشت. او به مدت سی سال از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۹ پرفسور ریاضیات در دانشگاه کمبریج بود. او فردی مصمم با اراده ای قوی و پشتکار بوده ، او تصمیم گرفته بود که زندگی خود را به پاسخ های علمی به ناشناخته هایی صرف کند که بشریت بدان نیاز دارد. او در این مسیر و با تحقیقات ۴۰ ساله اش ضربات سنگینی به تئوریهای خرافاتی ” خالق بزرگ” وارد نمود. کارشبانه روزی علمی و مشکلات جسمی از شوخ طبعی او هرگز نکاست و این روحیه را در نوشته هایش و فیلم های علمی انعکاس می داد. او یکی از سمبل های زندگی است. از دست دادن یک چالشگر پیشتاز، ضایعه بزرگی برای دنیا علم است.
او از ۲۱ سالگی در دوران دانشجویی به بیماری اسکلروز مبتلا شد. این بیماری باعث می شود که بتدریج کنترل بر عضلات از بین برود. بخاطر همین بیماری در مقطعی از زندگی از هر گونه حرکت عاجز بود، دکترهایی که او را مداوا می کردند، حداکثر ۳ تا ۴ سال طول عمر برایش پیش بینی کردند. همانگونه که خود او گفت: ” من سراسر عمرم را زیر سایه مرگ زود هنگام گذراندم.” اما احساس مسئولیت برای یافتن پاسخ به سولات علمی از او شخصیتی مصمم و با اراده ای محکم ساخته بود. او حتی توانست بر تمامی پیش بینی های پزشکان در ارتباط با طول عمر خود نیز چیزه گردد.او در کتاب تاریخچه زمان می نویسد که ” اگر بتوانیم فرضیه های لازم برای توضیح هر پدیده و ماده ی موجود در هستی را کشف کنیم این کشف یک پیروزی نهایی برای خرد انسانی است. ” ( تاریخچه زمان که در سال ۱۹۸۸ چاپ شد.)
او برای اشاعه نظریات علمی بسیار جدی بود و از هر طریق و روزنه ممکن در این مسیر تلاش نمود. او پیشرفتها در دیگر عرصه های علمی را در تحقیقات خود استفاده نمود. و توانست جهشی عظیم در شناخت بشر از نقطه آغاز این سفر کشف نماید. کتابهای ” تاریخ مختصر زمان” و ” طرح بزرگ” که از پرفروش ترین کتابهای زمان نشر بودند، سالهای طولانی به زندگی ادامه خواهند داد و گنجینه ای علمی برای بازگشایی سوالات ناشناخته دیگر خواهند بود.
او در کتاب طرح بزرگ به این مسئله اشاره می کند که چگونه قواعد حرکت احجام نجومی از قبیل خورشید، ماه و سیارات این ایده را به ذهن متبادر می کنند که قوانین ثابتی بر آنها حکمفرماست، نه اینکه تحت تاثیر هوی و هوسی های عیاشانه خدایان و یا شیاطین باشند. او سرانجام بعد از سالها چالش های فکری و علمی در ارتباط با سئوالاتی که در مورد خلقت و آغاز سفر این جهان مطرح است و جوابهای غیر علمی بسیاری که در این زمینه موجود است اینگونه بیان نمود.
« به نظر من انفجار بزرگ نتیجه عواقب اجتناب نا پذیر عملکرد قوانین فیزیک می باشد.»
بدون شک تحقیقات او ، دانش علمی بشر را در شناخت از جهان ارتقاء داده است. یاد و خاطره استفان هاوکینگ در مسیر مبارزه برای تغییر جهان و یافتن ناشناخته های دیگر همیشه همراه و یار بشریت خواهد بود.
او در ارتباط با سوال زیستن پس از مرگ می گوید: ” … این قصه ای است برای آنهایی که از تاریکی می ترسند.” او معتقد بود که مغز انسان همچون کامپیوتری است که از کار می افتد ، زمانی که اجزاء تشکیل دهنده آن خراب شدند و دیگر کار نکنند” آسمان برای کامپیوترهای از رده خارج و خراب وجود ندارد” از کتاب طرح بزرگ
به همین علت استفن هاوکینگ فقط در عرصه علم پرسه نمی زد و یا بعبارت دیگر علم را نه برای علم می کاوید. او بر رابطه علم با زندگی اهمیت فراوان نهاد و برای او ذهن جستجوگر انسانها و زندگی انسانها از مهمترین عرصه های کار بود.
اما خدمات علمی استفان هاوکینگ او را از مخالفت با سیاست های جنگ طلبانه و استثمارگرانه امپریالیستها معاف نمی کرد بلکه او احساس مسئولیت بیشتری می نمود. او در سالهای جنگ امپریالیسم آمریکا بر علیه ویتنام، از فعالین برجسته این مبارزات ضد امپریالیستی بود. او با وجودیکه با دو عصا و به سختی می توانست سر پا بایستد، همیشه در صف اول تظاهرات های ضد جنگ ظاهر می شد.
فیلم ” تئوری همه چیز” در باره زندگی اوست . در این فیلم از زبان بازیگر نقش هاوکینگ چنین می شنویم: « زندگی هر قدر هم بد به نظر برسد” همیشه کاری هست که بشود انجام داد و در آن موفق بود. تا زمانی که زندگی هست، امید هم هست.»