۸ مارس روز جهانی مبارزات زنان علیه ستم جنسیتی را گرامی بداریم!
۸ مارس روز جهانی زن فرا می رسد. زنان جهان در شرایطی به برگزاری روز جهانی زن می روند، که موجی از مبارزه، مقاومت و اعتراض علیه خشونت سازمان یافته دولتی، اجتماعی و خانگی را به اشکال گوناگون به پیش می برند.
اما هنگامی که بحث از ستمدیدگی و نابرابری حقوق زنان و مبارزه علیه آن به میان می آید جایگاه خاصی برای زنان افغانستان و ایران وجود دارد چرا که چند دهه است زنان افغانستان و ایران در جنگ و مبارزه ای جانانه با نیروهای واپس گرا و بنیادگرا و حامیان وطنی و بین المللی آنها بوده اند. زنان افغانستان و ایران علاوه بر ستم های معمول ناشی از سلطه روابط پدرسالاری که در قالب سنت، فرهنگ، دین و قانون برآنها اعمال می شده است در چند دهه اخیر با دولتها و گروههای دینی، مذهبی و بنیادگرا که ستم بر زنان را بشدت و حدت خود رسانده اند درگیر و دار بوده اند.
در ایران انقلاب ضد سلطنتی مردم توسط خمینی و باندهای مذهبی اطراف او با دخالت و همکاری امپریالیست ها بسرقت رفت و حکومت اسلامی بسرکردگی خمینی به قدرت رسید. با بقدرت رسیدن حکومت اسلامی حملات شریرانه ای علیه حقوق و موقعیت زنان در جامعه سازمان داده شد. درهمان زمان افغانستان عرصه تاخت و تاز ومداخلات و اشغالگری قدرتهای بزرگ غرب و شرق شد و در این میان گروههای جهادی و بنیادگرا با کمک های مستقیم نظامی و مالی امپریالیستها رشد کردند و تقویت شدند و بیش از همه به زنان و حقوق آنان حمله ور گشتند.
زنان افغانستان از آن زمان تا کنون در زیر سایه اشغال نظامی و مداخلات نیروهای خارجی و همچنین فشار نیروهای بنیاد گرای مذهبی مختلف تحت بدترین فشارها و ستم ها قرار داشته اند. زمانی تحت فشار جنگ سالاران جهادی، سپس تحت حکومت ظالمانه طالبان بودند. بعد از حمله و اشغال امپریالیستهای غربی و حمایت مستقیم آنها بار دیگر جهادی ها در اتحاد با تکنوکرات ها و جهادی های سابق بقدرت رسیدند و زنان را با قانونهای زن ستیزانه مورد هدف خود قرار دادند. از طرف دیگر نیروی بنیادگرای طالبان به مثابه نیروی مخالف دولت در شهر و روستا تا جایی که می توانند به فشارها و و ستم های وحشیانه و ضد زن خود ادامه می دهند و چند سالی است که نیروی بنیادگرای افراطی داعش نیز به آنها اضافه شده است. روابط عقب مانده تولیدی و سلطه مناسبات سنتی و پدرسالارانه در جامعه نه تنها در خدمت نیروهای بنیادگرا بوده است بلکه خود یک منبع و منشا برای تولید این نیروهای عقب گرا و وابسته به آن گشته است. این مسئله به روشنی نشان می دهد که آمریکا ومتحدینش نه به منظور رهایی زنان بلکه بیش از هر چیز به خاطر منافع جهانی خود افغانستان را اشغال کرده و در آنجا مستقر شده اند.
اگر چه تعداد کثیری از زنان افغانستان مجبورند که در مقابل این نابرابری ها و خشونت ها بسوزند و بسازند و برخی تنها راه رهایی از این ظلمی که دولت و گروههای بنیادگرا، جامعه و دین و سنت و حتی خانواده ونزدیکان به آنها تحمیل کرده اند،در خود سوزی و گرفتن جان خود می بینند. اما هر روز دختران و زنان جوانی در افغانستان به طور روزافزونی در مقابل لت و کوب ها و نا برابری های قانونی و اجتماعی و هم چنین خشونت های خانگی و دولتی و اجتماعی ایستاده مقاومت می کنند و هزینه آنرا به انواع مختلف می پردازند. برخی از جامعه طرد می شوند، برخی راه فرار از خانه را در پیش می گیرند و برخی حتی حاضرند که در زندان بیافتند و تسلیم نشوند، و کسانی هم چون فرخنده در مقابل فریبکاری و خرافات رایج می ایستند و جان خود را در آن راه می دهند. به گزارش سازمان های حقوق بشر، بیش از نیمی از زنان زندانی در افغانستان را زنانی تشکیل می دهند که بخاطر جرایم “اخلاقی” در زندان بسر می برند. آنها کسانی هستند که به جرم فرار از ضرب و شتم شوهر و یا فرار از ازدواج های اجباری و سوء استفاده های جنسی و تجاوز در زندان بسر می برند.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه حکومت ننگین خود تلاش داشته است که اسلامیت خود را با قوانین زن ستیزانه، فشار بر زنان و در تنگنا قرار دادن آنها به اثبات برساند. گویا اینکه هر چه فشار برزنان بیشتر باشد کشور اسلامی تر می شود. حملات رژیم جمهوری اسلامی ایران به زنان و حقوق آنان، تنها دو هفته پس از به قدرت رسیدن با فرمان حجاب اجباری خمینی آغاز شد. در مقابل این فرمان ده ها هزار از زنان و دختران در پنج روز متوالی و در شهرهای مختلف دست به تظاهرات زده و فریاد زدند “ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم”. این حرکت جسورانه باعث شد که خمینی و دارودسته اش عقب نشینی کنند. آنها با مبارزه شجاعانه اشان نشان دادند که جمهوری اسلامی با نیروی خشمگین و قدرتمندی طرف شده است. مبارزات زنان علیه جمهوری اسلامی ایران علیرغم افت و خیزهایش پیوسته ادامه داشته است و نیرویی پرپتانسیل در مبارزه علیه ستم گری بوده است. حکومت اسلامی علاوه بر قانون ارتجاعی حجاب اجباری تلاش کرده است که با توسل به نیروهای سرکوبگر، چماقدار و همچنین اسیدپاشی به صورت زنان آنها را از زندگی اجتماعی به حاشیه براند و خانه نشین کند و بار مهمی از نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی را بر دوش آنان بگذارد. به گونه ای که تن فروشی در میان زنان و دختران جوان به حد بی سابقه ای رسیده است. بی خانمانی و کارتن خوابی در میان زنان و دختران پدیده نوینی است که هر روز بیشتر رایج می شود، اعتیاد نیزدر میان زنان افزایش بی سابقه ای یافته است. بیکاری در میان دختران با تحصیلات دانشگاهی سه برابر مردان است. زنان اولین قربانیان اخراج از اشتغال هستند. خشونت خانگی نیز روبه افزایش است و….
اما مبارزات زنان ایران علیه حجاب اجباری همراه با خیزش دیماه ماه مردم اوج نوینی یافته و حالت تعرضی بخود گرفته است. این مبارزه با ابتکار دختران خیابان انقلاب، که حجاب خود را به عنوان اعتراض از سر برداشته و بر روی چوب آویزان کردند آغاز شد و بدین گونه این بار این زنان بودند که از موضعی قدرتمند به جمهوری اسلامی اعلام جنگ کردند. ادامه این مبارزه از جانب زنان از طبقات مختلف در شهرهای مختلف و در سنین مختلف و حتی از طرف کسانی که خود حجاب بر سر داشتند وهم چنین از جانب تعدادی از مردان نیز مورد حمایت قرار گرفت. این حرکت جسورانه زنان و دخترانی که مبارزه علیه حجاب اجباری را آغاز کرده و ادامه می دهند و حمایت های متنوع از آن همچنین ابراز تنفر و انزجار توده های مردم از ماموران و مسئولانی که به ضرب و شتم دختران خیابان انقلاب پرداختند، نشان داد که مبارزه زنان به سطح نوینی جهش کرده است و جمهوری اسلامی زنگ خطر از جانب زنان را بخوبی احساس می کند.
با فرا رسیدن ۸ مارس ما بخوبی آگاه هستیم که زنان و دختران بسیاری در میان مهاجرین از جمله مهاجرین افغانی و ایرانی وجود دارند که به خاطر فرار از خشونت های خانگی و یا خشونت های دولتی و یا خشونت هایی که از طرف گروه های بنیادگرا علیه آن ها اعمال شده مجبور به مهاجرت شده اند. هم چنین زنان و دخترانی هستند که علیرغم مهاجرت از شر خشونت و ستم های جنسیتی در امان نمانده اند و هم چنان این نابرابری ها را به انواع و اشکال دیگری لمس می کنند. روز جهانی زن این فرصت را برای ما فراهم می کند تا بار دیگر حمایت کامل خود از مبارزات زنان در کلیه عرصه های سیاسی و اجتماعی در افغانستان و ایران و سراسر دنیا و بخصوص از مبارزه زنان مهاجر و پناهنده علیه نابرابری ها ، تبعیضات و خشونت های خانگی و دولتی و بیگانه ستیزی اعلام کنیم و همچنین صریحا بیان کنیم که در مبارزه اشان در کنار آنها خواهیم بود.