مردم روهینگیا، اسیر زنجیر رقابت خونین قدرتهای منطقه ای و جهانی
مردم روهینگیا در شرایط کنونی به مردمی آواره و پناهجو مبدل گشته اند. در چند ماه گذشته بیش از نیم میلیون نفر آنها مجبور به ترک خانه های خود شده و در حالیکه یک و یا چند نفر از اعضای خانواده خود از جمله کودکان خود را از دست داده اند و مورد اهانت و تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفته اند به بنگلادش و کشورهای اطراف و در صورت امکان از آنجا به کشورهای دیگر از جمله کشورهای اطراف خلیج فارس و یا اروپا و استرالیا روانه گردند.
مردم روهینگیا مدتهای طولانی است که روی آرامش حتی نسبی به خود ندیده اند. اما ستم، سرکوب، بی حقوقی، کشتار، تجاوز، آوارگی و مرگ این مردم چه در میانمار( برمه سابق) و چه در کشورهای اطراف و فرای آن، ابعادی کیفیتا متفاوت بخود گرفته است.
ظهور چین به مثابه قدرت عظیم اقتصادی در چند دهه گذشته در ابعاد بین المللی و بویژه منطقه ای باعث تشدید رقابتهای امپریالیستی در عرصه جهانی و منطقه ای شده است. تشدید رقابتهای قدرتهای منطقه ای که خود منتج از رقابتهای قدرتهای جهانی است و نیازها و ضرورتهای قدرتهای نوین جهت کسب توانایی مقابله و کنار زدن رقبا، جهان کنونی و بویژه توده های مردم را با مخاطرات مهیبی مواجه نموده است.
کشور میانمار از این میدانهای تنش و رقابت بوده و در دوره های اخیر این رقابتها بسیار تشدید یافته اند. چین از دوران درگیر شدن آمریکا در جنگهای خاورمیانه و شمال آفریقا ( افغانستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی …. ) استفاده نمود و نفوذ خود را در این منطقه رشد داده است. کشور میانمار جدا از منابع عظیم زیر زمینی ( نفت و گاز و فلزات و سنگ های قیمتی) دارای زمین های حاصل خیز، جمعیت عظیم با در آمد بسیار کم است، اما مهمتر از آن ، موقعیت استراتژیک این کشور است که بویژه برای چین دارای اهمیت می باشد. ۸۰ درصد نفت مورد نیاز چین، امروزه از تنگه بسیار باریک بین اندونزی و سنگاپور عبور می کند. این تنگه می تواند توسط ناوگانهای آمریکائی بلوکه گردد. از این زاویه چین در تلاش است که وابستگی خود به این تنگه را محدود تر کند. ( این حرکت خود بخشی از کسب توانائی های نظامی جهت چالش کشیدن رقباست.)
چین در حال ساختمان پروژه عظیم بندر دریائی ، شهرهای صنعتی و لوله های گاز و نفت در خلیج بنگال در میانمار است. این پروژه عظیم ، چین را قادر خواهد ساخت که نفت وارداتی خود از خاورمیانه را از مسیر دیگری به چین برساند. این پروژه همزمان سودهای نجومی را برای حاکمان قدرت و نظامیان آن کشور بهمراه دارد. آشوب، بی ثباتی و جنگ در مناطق زندگی مردم روهینگیا، توسعه سریع این پروژه را با خطرات جدی مواجه نموده است. آمریکا و متحدانش می خواهند در شرایط کنونی از یک طرف با بی ثبات کردن منطقه جلوی پیشروی رقبای خود را محدود کرده و با پشتیبانی از سیاستمداران ” خودی” در قدرت – همچون آنگ سان سوکی – برجهت گیری سیاسی- استراتژیک این حکومتها تاثیر گذاشته و مسیر آنان را بسوی غرب تغییر دهند. اشک تمساح ریختن آمریکا و عربستان از آزار و اذیت مسلمانان روهینگیا را باید بمثابه اهرمی جهت مقابله و جلوگیری از نفوذ بیشتر چین در این منطقه استراتژیک و در چنین اوضاع بین المللی بررسی کرد. ( کافی است که چنین ادعای همدردی را با جنایاتشان در افغانستان، عراق، سوریه ، یمن، لیبی ، سومالی مقایسه کنیم تا ماهیت واقعی چنین ادعایی بهتر درک گردد.)
از هر سلول این جهان امپریالیستی و مناسبات حاکم بر آن در هر لحظه در سراسر جهان چرک و خون می ریزد. این چرک و خون به علت استعمار و استثمار وحشیانه ای است که اکثریت اهالی این کره و همزمان خود کره خاکی را اسیر خود کرده است. تداوم بهره کشی و فوق استثمار نیاز به ستم، سرکوب و قهر علیه استثمارشوندگان و همزمان کنارزدن رقبای خود دارد.
توطئه تهدید جنگ تا حد جنگ های جهانی فقط برای حفظ موقعیت و یا کسب موقعیت برتر است. امپریالیستها جهت جبران عقب ماندگیها در هر عرصه ای و یا منطقه ای، از هر وسیله ای جهت جلوگیری از نفوذ رقیب و یا رقبا و کنار زدن و سبقت گرفتن از آنها استفاده می نمایند. حتی اگر قرار است این وسیله ، سرنوشت زندگی میلیونها و صدها میلیون انسان را تغییر دهد و یا در هم بپاشد.
از هم اکنون ساختمان ” ائتلاف بین المللی” دیگری در این منطقه در پروسه اجراست. ائتلافی از ترکیب نیروهایی که نمونه اش را در سوریه و یمن دیده ایم. ترکیبی که دو نیروی امپریالیستی و منطقه ای را با بنیادگرایی یعنی دو نیروی پوسیده و منسوخ در هم می آمیزد.
ایجاد شرایط و کمک های مالی از طرف کشورهای امپریالیستی و کشورهای اسلامی مثل عربستان سعودی و متحدینش جهت انجام این پروژه در تلاشند تا شرایط مناسب را ایجاد کنند و با کمک های مالی شان هزینه آنرا تامین کنند. به تحریک و سازماندهی تظاهراتها و حملات به سفارتخانه های میانمار در کشورهای مختلف مثل مصر بپردازند و از آن حمایت سیاسی به عمل آورند.
نیروهای بنیادگرایی که با اسلام عربستان سعودی همگرایی دارد و در نهایت درخدمت سیاستهای آن است بیکار ننشسته و به نفوذ سیاسی و سربازگیری در میان پناهجویان و آوارگان روهینگیایی در بنگلادش، هند، پاکستان، تایلند، فیلیپین، مالزی و … مشغولند.
تشکیلاتهای بنیادگرای اسلامی نوع داعشی – طالبانی – القاعده ای همگی در تلاشند تا نفوذ خود را از طریق نفوذ در میان روهینگیا، گسترش دهند. بخصوص از جمله اقداماتی که در خدمت چنین سیاستی قرار گرفته اند از این قرارند:
- حرکت الیقین: در میان رهبران این جریان، شخصی بنام عطاء الله، متولد پاکستان با اصلیت روهینگیایی قرار دارد. او بزرگ شده عربستان سعودی است و تحصیلات مذهبی خود را در مکه گذرانده است. او از سال ۲۰۱۲ با آغاز دوره نوین سرکوبهای خونین “ناپدید” شد. بنابر گزارش سازمانهای امنیتی کشورهای منطقه، رهبران این تشکیلات در افغانستان و پاکستان دوره های نظامی دیده اند. این تشکیلات با دیگر تشکلات تروریستی از جمله لشگر طیبه در پاکستان و جیش محمد که در کشمیر فعالیت تروریستی دارند در ارتباط هستند. ” لشکر طیبه” همان تشکیلاتی است که در سال ۲۰۰۸ مسئول عملیات های تروریستی د مومبایی هند بود.- نشریه کوراتز، هند.
- تشکیلات «مائوته» از متحدین داعش که در جنوب فیلیپین – بخصوص در شهر ماراوی فعالیت دارد و در نبردهای اخیر شکست های مهمی از ارتش فیلیپین خورده و تعدادی از رهبران خود را از دست داده است، در تلاش نفوذ در منطقه روهینگیاست. بازکردن جبهه های جدید بعد از شکست های دوره اخیر بنیادگرایان اسلامی در عراق و سوریه، بخصوص در آسیای میانه و مرکزی و آسیای جنوبی و جنوب شرقی بسیار مهم است.
- «جبهه مدافعان مبارز اسلام» در اندونزی فتوای جهاد علیه بودائیستهای میانمار را صادر کرده است. این فتوا ها در سال گذشته توسط علامه های مذهبی در عربستان و امارات، بنگلادش و هند مورد تایید قرار گرفته است. علامه زیابور رحمان ، روهینگیائیی مقیم عربستان هم به آن پیوسته است. SCMP.com 9 SEP 2017
- مسعود آژار، رهبرگروه تروریستی ” جیش محمد” ، منتخب وزارت دارائی آمریکا، و اهل پاکستان است. او در محله “ال قلم” که نشریه ” جیش محمد” است ، تحت نام مستعار مقالات متعددی می نویسد. او فراخوان اتحاد مسلمانان جهان برای دفاع از مردم روهینگیا را داده است. مسعود آژار از افراد نزدیک به بن لادن بود و سالها در کنار او در افغانستان جنگیده است. حمله به پایگاه نیروی هوائی هند در “پان سان کوت” به این نیرو نسبت داده می شود. او که قرار است تحت پیگرد و تعقیب باشد، رسما در نشریه مقاله نوشته ، نشریه ای که قرار است “غیرقانونی” باشد، بطور آزادانه به جمع آوری کمک های مالی و سربازگیری مشغول است. در این دوره در پاکستان و چند کشوردیگر تظاهراتهایی با پشتیبانی دولتها در “دفاع” از مردم روهینگیا انجام پذیرفته است. در همان زمان ۵۵ هزار روهینگیایی در پاکستان آواره اند و از حق شهروندی محرومند، ۴۰ هزار در هند، دهها هزار در عربستان و امارات و قطر و صدها هزار در بنگلادش آواره اند. نیروهای ارتجاعی مذهبی شدیدا در میان این توده های سرگردان ، بی هویت و اساسا غیر قانونی برای اهداف ارتجاعی سربازگیری می کنند.
- شیخ ابوابراهیم الحنیف ، رهبر شاخه داعش در بنگلادش در مصاحبه ای دریکی از مجله های طرفدار داعشیها اعلام کرده است که زمانی که به توانایی نظامی در میانمار برسند، عملیات نظامی را آغاز خواهند کرد. بر اساس گزارشات سازمان امنیت هند، این تشکیلات، مردم پناهجوی روهینگیایی در بنگلادش را آموزش نظامی می دهند. همچنین حافظ سعید، رهبر گروه تروریستی ” لشگر طیبه” که در لاهور در حصر خانگی است، افراد خود را برای آموزش نظامی دادن به روهینگیایی ها و سربازگیری از میان آنان به بنگلادش و تایلند فرستاده است.( Hoffington Post.com 12 Sep 2017)
جدا از تشکلات تروریستی مذهبی، دولتهای ارتجاعی که به اشکال دیگری با این گروهها در ارتباطند، در تلاشند تا در این منطقه پر آشوب نفوذ کرده و از آن در جهت پیشبرد منافع ارتجاعی خود استفاده نمایند. ایران ، ترکیه ، پاکستان، عربستان، امارات، قطر، بنگلادش، هند و .. در این جنایات عظیم دست مستقیم و غیر مستقیم دارند. ارسال “کمک های انسانی” به همراه افرادی برای پخش آن ، بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته، هدف عمده نفوذ در این منطقه است. هدف از این نفوذ، کنار زدن و یا محدود کردن پیشروی رقبا جهت کسب موقعیت بهتر در منطقه و در ارتباط با معامله با امپریالیستهاست.
در این منطقه پر جمعیت با ملیت ها و مذاهب گوناگون، با رشد بنیادگرایی مذهبی، چه از نوع اسلامی وچه بودائی و… آن ، با تشدید رقابتهای بین امپریالیستها و بین قدرتهای منطقه ای و یا ادغامی از هردو، احتمال براه افتادن جنگهای مذهبی را بسیار ممکن می سازد. نیروهای مختلف ارتجاعی بخصوص دو نیروی پوسیده ( امپریالیستها و بنیادگرایان مذهبی) از این اوضاع جهت پیشبرد منافع ارتجاعی خود سود خواهند جست. در اکثر کشورهای این منطقه که مسلمان و بودایی بسیارند. جنگ مذهبی هم می تواند توسط امپریالیستها دمیده و پشتیبانی گردد و هم می تواند بهانه ای برای اشغال این کشورها جهت “جلوگیری از خونریزی” شود. صدای فتواهای بودائی کشی و مسلمان کشی در منطقه پیچیده است. حملات به مساجد و معابد آغاز گشته اند.
این نیروهای ارتجاعی مذهبی به همراه کشورهای امپریالیستی حقیقتا به موانع عظیمی در مقابل پیشروی انقلاب و بشریت تبدیل گشته اند. آنها مقاومت توده های مردم را به مسیر های ارتجاعی می کشانند و مردم را در مقابل هم قرار می دهند. اقلیت های ملی ومذهبی، زنان، پناهجویان از اولین قربانیان این دسیسه ها خواهند بود. انسانهای مسئول و متعهد وظیفه دارند که با کنار زدن خط تمایز ملی و مذهبی و با بر افراشتن پرچم مبارزه برعلیه امپریالیستها و ارتجاع مذهبی و کلیه متحدین آنها، در جهت ساختمان جهانی بدون مرز، بدون ستم (ملی، جنسی، مذهبی و نژادی) و بدون استثمار متحدانه پا به میدان بگذارند و توانائیهای فکری و امکانات عملی خود در این مسیر بکار گیرند.