«کاله در بروکسل!» درباره وضعیت پناهجویان در بلژیک
سیاست های تخاصمی دولت بلژیک در قبال پناهجویان، بخصوص از زمان شدت گرفتن سیل پناهجویان به طرف کشورهای غربی، فشار بر پناهجویان را بشدت افزایش داده و زندگی را بر بسیاری از پناهجویان بیش از پیش سخت تر کرده است. این سیاست ها که در انطباق با سیاست های بقیه کشورهای امپریالیستی غرب قرار دارد، بو ضوح چرخش بسمت راست افراطی در سیاستهای این کشورها را نشان می دهد. حاکمین در قدرت تلاش می کنند تا علل نابسامانی های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مانند تورم، بیکاری ، افزایش جرم و جنایت و عملیاتهای تروریستی را به ورود پناهجویان نسبت دهند. با این سیاستها نه تنها عملکرد سیستمهای ستم گرانه و استثمار گرانه خود را توجیه می کنند بلکه به رشد افکار و گروههای راست و فاشیستی در سطح جامعه پا داده اند. نوشته زیر که توسط یکی از رفقای دست اندر کار نوشته شده است، هر چند مختصر اما تصویری از موقعیت کلی و مشکلاتی که پناهجویان در بلژیک و بخصوص بروکسل با آن روبریند را ارائه می دهد و از آن لزوم و ضرورت مقابله با سیاست های ضد پناهجویان و خارجی ستیزانه را نتیجه می گیرد که دوستان و رفقا را به مطالعه آن دعوت می کنیم.
همزمان با شروع موج جدید ورود پناهجویان به اروپا که تقریبا از دو سال پیش آغاز شد، کشور بلژیک و بویژه شهر بروکسل نیز شاهد ورود دسته های پناهجویان بود. پارکِ ماکسیمیلیان واقع در میانِ ایستگاه قطار شمالی و اداره مهاجرت بلژیک محل تجمع پناهجویان و فعالینِ داوطلب کمک به آنها انتخاب شد و از آن زمان تا کنون چادرهای اسکانِ موقت پناهجویان در این پارک برپا است. هر چند روند اسکان پناهجویان در بلژیک نسبت به آلمان و فرانسه و بسیاری از کشورهای دیگر با سرعت بیشتری انجام شد اما این چادرها باقی مانده اند و این نشان از حضور یا ورود دسته های جدید پناهجو به بلژیک دارد.
عمده ترین گروه های پناهجو که به بلژیک وارد شدند از کشورهای سودان، اریتره، سوریه و افغانستان بودند و این رده بندی تا کنون یعنی در آستانه اکتبر ۲۰۱۷ معتبر مانده است. جوان ترین ها از افغانستان و سوریه و خانواده ها عمدتا از آفریقا هستند.
سیاستی که دولت بلژیک از دو سال پیش اتخاذ کرد و بویژه از زمان موج ورود پناهجویان در تابستان گذشته شدت گرفت، سیاستی متفاوت از گذشته بود. دلیل اتخاذ این سیاست نه فقط شرایط اضطراریِ موج ورود پناهجویان بود بلکه چرخش سیاست های حاکم بر اروپا و آمریکا و گسترش پوپولیسمِ راست و به قدرت رسیدنِ احزاب و جریان های سیاسی راست و افراطی عنوان می شود. بر طبق این سیاست قرار است نقطه پایانی بر خدمات اجتماعی ارایه شده به پناهجویان گذارده شود و با الگو برداری از سیاست های دولت آلمان و کشورهای اسکاندیناوی و تطبیق آن با شرایط بلژیک، روند اخراج پناهجویان را تسهیل کند. امروزه مانند گذشته از سرویس دهی چند ساله به پناهجویان خبری نیست و روند رسیدگی به پرونده ها در سریع ترین زمان ممکن انجام گرفته و پذیرش یا عدم پذیرش تعیین کننده ماندن یا نماندن پناهجویان در بلژیک است. مانند گذشته از تجدید نظر در رای منفی خبری نیست و بسیاری از سرویس های یاری رسان مانند وکلای رایگان و ادارات ویژه این امور از بین رفته اند. زندگی آزادانه پناهجویان نیز تا زمانی که برگه اقامت آنها نهایی نشده باشد اسفناک است. در همین دوره یک سال و نیم گذشته، وقوع حملات تروریستی در بروکسل نیز فشار بر روی آوارگان و پناهجویان را افزایش داده است به طوریکه بر افکار عمومی نیز در رابطه با همبستگی با پناهجویان در مقابل دولت ها تاثیر منفی گذاشته است. مثلا در پارک ماکسیمیلیان، همانطور که در ابتدای نوشتار ذکر شد محلی برای تجمع پناهجویان در بروکسل است، در طول سه ماه گذشته بیش از ۶۰۰ پناهجو مورد بازجویی و کنترل فیزیکی پلیس قرار گرفته اند. این کنترل در ملا عام و در خیابان صورت گرفته است و خشم بسیاری از پناهجویان و مردم دیگر را برانگیخته است. حضور سربازان ارتش در خیابان به بهانه کنترل اقدامات تروریستی و محاصره این پارک توسط آنها مشاجره و نزاع روزانه را در حاشیه پارک عادی کرده است و نه پناهجویان و نه مردم عادی تحمل این وضعیت را ندارند.
البته کماکان کلکتیوهای فعالی هستند که با وضعیت موجود سر سازش ندارند. یکی از جدیدترین پوسترهایی که توسط یکی از گروه های آلترناتیو مدافع حقوق پناهجویان در اطراف این پارک نصب شده است ترکیبی از عکس های مختلفی را شامل می شود که به موضوع بازرسی و کنترل خیابانی پناهجویان پرداخته است. این صحنه ها شرایط زندگی سخت در چادر را با این جمله بیان می کند : کاله در بروکسل!
ظهور راست افراطی در اروپا و آمریکا به حزب ناسیونالیست بلژیک در بخش فلاندرز یاری رساند که قدرت قابل توجهی کسب کرده و زمینه تغییر بسیاری از قوانین مربوط به مهاجرت و ملیت را فراهم سازد. حزب N-VA : مخفف The New Flemish Alliance حزب اول در دولت فلاندرز و حزب دوم در دولت فدرال است (سیستم دولتی بلژیک فدرالیسم است: دولت فدرال – دولت بروکسل – دولت فلاندرز – دولت والون) و با وزرایی که دارد امکان تغییرات گسترده در قوانین را بدست آورده است. نمایندگان این حزب عملا سیاست های دونالد ترامپ در آمریکا و خیرت ویلدرز در هلند را تبلیغ کرده و الگوی بلژیکی آن را بکار می بندند. آنها با مخالفت با ورود پناهجویان به اروپا موضوع را به بلژیک و مشخصا بخش فلاندرز محدود کرده اند و با بزرگنمایی کاذب توانسته اند بخش نه چندان کوچکی از مردم را اغفال کرده و پشت سیاست های ناسیونالیستی – راسیستیِ خود به خط کنند. این حزب مخالف سرسخت ورود پناهجویان و مدافع سرسخت دیوارکشی به دور اروپا، آنهم اروپای شمالی و غربی، است. سیاست اخراج گسترده پناهجویان در تمام میتینگ های این حزب تبلیغ شده و حتی به صورت پابلیک آن را به بحث می گذارند. احزاب دیگر در جایگاه اپوزیسیون نیز قدرت مقابله با آن را ندارند و اگر جنبش های توده ای و مبارزات خیابانی در وجوه مختلف آن و مشخصا در دفاع از حقوق پناهجویان نبود، احتمالا شاهد وضعیت بدتری بودیم.
امروزه عمده ترین بخش مبارزاتی در دفاع از پناهجویان شامل دو جبهه است:
یکی که گسترده تر و همه گیر تر است (Refugee Walk) نام دارد که یک راهپیمایی طولانی و سمبلیک در دفاع از آوارگان و پناهجویان است. این راهپیمایی با گذر از چندین شهر به بروکسل و پارک ماکسیمیلیان می رسد. اواخر سپتامبر ۲۰۱۷ دومین دورِ آن برگزار خواهد شد و از هم اکنون تدارک آن در نقاط مختلف دیده می شود. قشر وسیعی از هنرمندان، کارگران و کارمندان، اساتید دانشگاه و دانشجویان در این راهپیمایی شرکت می کنند و با گذر از میان جنگل و راه های ناهموار بصورت سمبلیک شرایط واقعی پناهجویان را بازسازی می کنند. فضا هر چند صمیمی اما بسیار سیاسی است و تمام کسانی که در راهپیمایی شرکت دارند یا در حاشیه ایستاده اند و به نوعی درگیر آن شده اند خواهان تبادل اطلاعات بیشتر برای پیش بردن یک اقدام عملی هستند. حضور خانواده ها به همراه کودکانشان در این راهپیمایی بسیار مهم و جالب توجه است. جهانی بدون مرز و دیوار از بهترین شعارهای این راهپیمایی است.
جبهه دوم فعالین سیاسی مدافع پناهجویان و افراد بدون برگه اقامت هستند. میزان فعالیت این بخش مانند سال های گذشته نیست و این موضوع عمدتا ناشی از شرایط نابسامان جنبش های سیاسی در سال های اخیر در جهان و شکست های مداوم آنها است. با اینحال فعالین سیاسی، وکلای مترقی و داوطلب، معلم ها و اساتید دانشگاه ها که عمدتا متشکل یا هوادار احزاب چپ می باشند هسته مرکزی این جبهه را تشکیل می دهند که هنوز برپایی مبارزات گسترده و رادیکال بدون حضور آنها انجام نمی شود.
این روزها و با نزدیک شدن به زمان راهپیمایی در همبستگی با پناهجویان جلسات متعددی در شرف برگزاری است که به موضوعاتی مانند فجایع جاری در جهان و بحران پناهجویی، دولت های راست و پناهجویان، گسترش سرمایه داری و گسترش آوارگی و … می پردازند. حضور در این جلسات و نقش گرفتن در پروسه هایی که به مبارزه با این وضعیت خدمت می کنند اهمیت فراوانی برای تمام فعالین سیاسی و مردمی دارد که از این شرایط ناراضی هستند. وضعیت جهان بحرانی است و شاهد آن هستیم که هر روز جمعیت بیشتری به واسطه جنگ های نظامی و اقتصادی و … آواره شده و بخش محدودی از آنها امکان رسیدن به اروپا را دارند و باقی آنها در مرزهای بی پایان سرگردان باقی می مانند. برای از میان برداشتن مرزهایی که مردم را تقسیم کرده باید دست بکار شد و فضای مبارزاتی را تقویت کرد.